www.darkcms.ir

موسسه‌ی ویرایش سرآمدان هر سال از میان دانش‌آموختگاتی که دوره‌های ویرایش این مؤسسه را با میانگین نمره‌ی بالای ۱۷ بگذرانند، ویراستار جذب می‌کند. برای آگاهی از شرایط و آزمون‌‌های جذب، از ساعت ۹ صبح تا ۱۰ شب با شماره‌ی ۰۹۱۹۶۶۶۲۱۶۶ تماس بگیرید. خرید کتابها ازطریق سایت بایا با نشانی baya.ir فراهم شده است.

ابزار ساخت متن های متحرک

منبع: جمشید سرمستانی، گزیده‌ی شیوه‌نامه‌ی جامع ویرایش و نگارش، تهران، نشر سرمستان، ۱۳۹۰٫
حرف‌‌ها در زبان فارسی سه دسته‌اند: «حرف ربط»، «حرف اضافه» و «حرف نشانه».
۱ـ حرف اضافه
حرف اضافه‌ کلمه‌ای‌ است که معمولاً کلمه یا گروهی از کلمه‌ها را به «فعل» یا «صفت برتر»، یا «اسم جمع» و یا نظایر این‌ها نسبت می‌دهد، و آن‌ها را متمم یا وابسته‌ی فعل، صفت برتر یا اسم جمع و مانند این‌ها قرار می‌دهد.
حروف اضافه نیز دو دسته‌اند:
(۱) حروف اضافه‌ی ساده: شامل از، الاّ، الی، اندر، با، بدون، بر، برای، به، بهر، بی، تا، جز، چون، در، ضد، علیه، غیرِ، مانند، مثل، مگر، واسه‎ی.
(۲) حروف اضافه‌ی مرکب: شامل غیراز، به‎غیراز، به‎مجرد، به‎محض، به‎عنوان، به‎مثابه، به‎وسیله‎ی، به‎واسطه‎ی، دربرابر، درقبال، درمیان، ازجمله، درخصوص.
۲ـ حرف ربط
حرف ربط کلمه‌ای ا‌ست که دو ساژه را به هم پیوند (ربط) می‌دهد.
حروف ربط دو دسته‌اند:
(۱) حروف ربط ساده: شامل اگر، اما، باری، پس، تا، چه، خواه، زیرا، که، لیکن، نیز، و، ولی، هم، یا.
(۲) حروف ربط مرکب: شامل آن‌جاکه، آن‌گاه که، از آن‌جا که، از آن‌که، ازاین¬روی، ازبس، ازبس¬که، بس¬که، ازبهر آن‌که، اکنون که، چنان‌چه، اگرچه، الاّ این‌که، بااین¬حال، باوجوداین، به¬شرط آن‌که، چنان‌که و….
۳ـ حرف نشانه
حرفی است که برای تعیین مقام و نقش کلمه در جمله می‌آید و نقش آن را مشخص می‎کند. برای مثال «را» در جمله‌ی «علی را دیدم» نشانه‌ی مفعول است. حروف نشانه عبارتند از: ا، ای، یا، را ـِ (کسره).
نویسنده و ویراستار باید کاربرد درست این حروف را فرا گیرد تا بتواند نادرستی‌های (خطاهای) احتمالی در به‎کار بردن آن‎ها را تشخیص دهد، آن‌ها را برطرف کند، و آن‎ها را به‎جای یک‎دیگر به‎کار نبرد.

آن‎چه درپی می‌آید، توضیحاتی درباره‌ی کاربرد درست حروف اضافه و حروف ربط است. این نکات و توضیحات ـ با کمی تغییرات ـ از کتاب غلط ننویسیم استاد ابوالحسن نجفی برداشته و خلاصه شده‌اند و نویسنده نیز برای تکمیل آن‎ها، دانسته‎های خود را به آن‌ها افزوده است. بنابراین بیش‌تر این نکات با نظرهای بیان شده‎ی استاد نجفی در منبع یاد شده هم‎خوانی دارند، ولی هرجا که نویسنده نظری خلاف نظر استاد نجفی آورده، در پاورقی به آن اشاره کرده است. البته برای تفاوت‎های جزئی پاورقی داده نشده است.
(۱) آگاه از/ آگاه به: «آگاه از» به‎معنی اطلاع ساده داشتن از چیزی و «آگاه به» به‎معنی اطلاع عمیق، شعور یا معرفت داشتن به چیزی است.
(۲) آن‎چه/ آن‎چه که: در متون قدیم «که» همراه «آن‎چه» به‎کار نرفته است؛ مانند»: آن‎چه کنی و آن‎چه نکنی و آن‎چه گویی و آن‎چه نگویی باید همه فرمان باشد. (مکاتیب فارسی غزالی، ص۹۷) اما از آن¬جا که «چه» در «آن¬چه» به¬معنی «چیز» و جانشین اسم است، و آوردن «که» پس از اسم غلط نیست، این شیوه¬نامه آوردن «که» پس از «آن¬چه» را غلط نمی¬داند. ولی از سویی، همان¬گونه که در موارد بسیاری -¬برای مثال در «آن¬چه (که) گفتم حقیقت داشت»- می¬توان حرف ربط «که» را حذف کرد، حذف «که» پس از «آن¬چه» جایز است (نه لازم).
هم¬چنین در جمله¬هایی مانند جمله¬ی زیر، حذف «که»(هایی که در پرانتز آمده¬اند) پس از «آن¬چه» و غیر آن بهتر است:
آن¬چه (که) رخ داد، نشان داد (که) کسانی که برای این کار انتخاب شده¬اند باید دوره¬های ویژه¬ای را گذرانده باشند.
آوردن «را» نیز پس از «آن‎چه» اشکالی ندارد؛ برای مثال در «هر دو عدد را در هم ضرب می‎کنیم… و آن‎چه را گرد آید نگاه داریم. (مفتاح‎المعاملات، ص۵۲)
(۳) اثر در/ اثر بر: «اثر در» با «اثر بر» مترادف است و می‎توان آن‎ها را به‎جای هم به‎کار برد.
(۴) اعاده‌ی حیثیت از/ اعاده‎ی حیثیت به: «اعاده» به‎معنی بازگرداندن است و از آن‌جا که «اعاده‎ی حیثیت» بازگرداندن حیثیت است به کسی، همراه با آن حرف اضافه‎ی «به» به‎کار می‎بریم؛ ولی چون حرف اضافه‎ی «از» برای سلب چیزی از کسی یا چیزی دیگر به‎کار می‎رود، آوردن اعاده‎ی حیثیت همراه با «از» درست نیست:
ننویسید: از پاستورناک شاعر بزرگ شوروی اعاده‎ی حیثیت کردند.
بنویسید: به پاستورناک شاعر بزرگ شوروی اعاده‎ی حیثیت کردند.
(۵) اگر چه… ولی:
(۵٫۱) کاربرد «اگرچه، گرچه، هرچند (که)، بااین‎که، باآن‎که، گواین‎که»، در جمله به¬همراه «ولی، اما، بااین¬همه، مع¬هذا، مع¬ذلک، لکن، ولیکن» و جز این¬ها، هنگامی جایز است که ساژه‎ی پس از «ولی» و مانند آن، دربردارنده‎ی تعارض، تضاد، مخالفت یا نفی، نسبت به ساژه‎ی پس از «اگرچه» و مانند آن باشد:
مثال ۱: اگرچه/ هرچند/ بااین‎که/ باآن‎که/ آدم بدی است، ولی/ اما/ لکن گاهی کارهای خوبی هم از او سر می‎زند.
مثال ۲: اگر چه از دست او بسیار عصبانی بودم، ولی به رویش می‎خندیدم.
مثال ۳: هرچند اصلاً دوست نداشتم که او به مهمانی ما بیاید، ولی او را دعوت کردم.
(۵٫۲) ولی هنگامی‎که چنین تفاوتی در دو ساژه وجود نداشته باشد، نیازی به آوردن «ولی» و مانند آن نیست و می‎توان آن را از جمله حذف کرد:
مثال ۱: هرچند یک قدرت غیرنظامی بتواند یک قدرت بزرگ باقی بماند، نمی‎تواند به یک ابرقدرت تبدیل شود، مگر هنگامی‎که الگوی غیرنظامی را کنار بگذارد. (جمله‎ی نخست با جمله‎ی دوم تضادی ندارد.)
مثال ۲: اگرچه بازسازی بخش خصوصی باید زیربنای اصلاحات درازمدت در این بخش را ایجاد کند، باید ظرفیت بالفعلی نیز برای آن فراهم کرد تا نظم و ثبات در آن برقرار شود. (جمله‎ی نخست با جمله‎ی دوم تضادی ندارد.)
(۶) اما: حرف ربط است و باید در آغاز جمله بیاید و آوردن آن در میان جمله -آن‎گونه که در جاهایی دیده و شنیده می‎شود¬- نادرست است:
ننویسید: او به‎موقع به مدرسه رفت، در مدرسه اما بسته بود.
بنویسید: او به‎موقع به مدرسه رفت، اما در مدرسه بسته بود.
(۷) باوجوداین/ بااین¬وجود: بنویسید با وجود این، ننویسید با این وجود؛ زیرا «این» در «باوجوداین» به چیزی اشاره می‎کند و مرجع دارد (برای مثال به ‎وضع، حال، امر، شرط و… اشاره دارد)، ولی «وجود» در «بااین¬وجود» به چیزی برنمی‎گردد.
(۸) براثر/ دراثر: «براثر» به‎معنی «دردنبال، ازپی، درپی ، و به¬سبب» است، ولی «دراثر» چنین معنایی ندارد و به‎کار بردن آن به‎جای «براثر» نادرست است. پس ننویسید دراثر بی‌توجهی، بنویسید براثر بی‌توجهی.
(۹) بریدن از/ بریدن¬ با: «بریدن» در معنی قطع رابطه کردن، حرف اضافه‌ی «از» می‌گیرد نه «با». پس ننویسید «بریدن با کسی»، بنویسید «بریدن از کسی».
(۱۰) بعضی/ بعضی از: برخی معتقدند که باید آن را به¬صورت بعضِ به¬کار برد (یعنی برای مثال بعض موارد) و عده‌ای هم کاربرد «از» را همراه آن نادرست می‌دانند و معتقدند که برای مثال به¬جای «در بعضی از موارد» باید «در بعضی موارد» نوشت. ولی کاربرد «بعضی از» به همن شکل اشکالی ندارد.
(۱۱) بیگانه از/ بیگانه با: واژه‌ی «بیگانه» معمولاً با حرف اضافه‌ی «از» به‎کار می‎رود (مانند: از تو بیگانه منم)، اما گاهی نیز با حرف اضافه‌ی «با» به¬کار می‌رود (مانند: با خداوند بیگانه شد).
(۱۲) تا: «تا» در فارسی حرف ربط است که به‌معنی «به‌منظور این‌که» قصد و هدف را بیان می‌کند و به‎کار بردن آن به‌صورت گرته‌برداری از زبان‌های لاتین برای بیان حاصل و نتیجه‌ی کار نادرست است؛ پس:
مثال۱:
ننویسید: کودک توپ را پرتاب کر‌د؛ توپ به دیوار خورد تا به‌سوی کودک باز آید.
بنویسید: کودک توپ را پرتاب کر‌د؛ توپ به دیوار خورد و به‌سوی کودک باز آمد.
مثال۲:
ننویسید: او در اوج تنهایی درون گنجه‌ای پناه می‌جوید تا صبح روز بعد نیمه‌جان و مجنون از آن‌جا بیرونش آورند.
بنویسید: او در اوج تنهایی درون گنجه‌ای پناه می‌جوید و صبح روز بعد نیمه‌جان و مجنون از آن‌جا بیرونش آوردند.
(۱۳) تا/که: تفاوت دو حرف «که» و «تا» در این است که «تا» برای «پیوند دو ساژه» و «بیان علت» می‎آید و «که» فقط برای «پیوند دو ساژه»؛ بنابراین نباید این دو را به‎جای هم به‎کار برد:
مثال ۱:
ننویسید: اگر توسعه‎ی داخلی چین باعث شود تا این کشور به یک قدرت نسبی در حال رشد در برابر آمریکا تبدیل شود، زمان آزمون ژاپن فرا خواهد رسید.
بنویسید: اگر توسعه‎ی داخلی چین باعث شود که این کشور به یک قدرت نسبی در حال رشد در برابر آمریکا تبدیل شود، زمان آزمون ژاپن فرا خواهد رسید.
مثال ۲:
ننویسید: کنار رفتن آمریکا از جایگاه ابرقدرتی باعث می‎شود تا نفوذ همه‎ی قدرت‎های بزرگ دیگر در مناطق خودشان افزایش یابد.
بنویسید: کنار رفتن آمریکا از جایگاه ابرقدرتی باعث می‎شود که نفوذ همه‎ی قدرت‎های بزرگ دیگر در مناطق خودشان افزایش یابد.
اما هنگامی‎که در یک جمله دو یا چند حرف ربط «که» نزدیک به‎هم باشند، هم می‎توان یکی را حذف کرد و هم می‎توان حرف نخست را به «تا» تبدیل کرد:
مثال ۱:
ننویسید: آن‎ها در نظر داشتند که برنامه‎ای بنویسند که همه‎ی جوانب در آن دیده شده باشد.
بنویسید: آن‎ها در نظر داشتند تا برنامه‎ای بنویسند که همه‎ی جوانب در آن دیده شده باشد.
یا: آن‎ها در نظر داشتند برنامه‎ای بنویسند که همه‎ی جوانب در آن دیده شده باشد.
مثال ۲:
ننویسید: این موضوع به ما کمک می‎کند که بین مناطقی که یک یا چند قدرت بزرگ یا ابرقدرت دارند و مناطقی که فقط قدرت‎های بزرگ دارند، تفکیک قائل شویم.
بنویسید: این موضوع به ما کمک می‎کند تا بین مناطقی که یک یا چند قدرت بزرگ یا ابرقدرت دارند و مناطقی که فقط قدرت‎های بزرگ دارند، تفکیک قائل شویم.
یا: این موضوع به ما کمک می‎کند بین مناطقی که یک یا چند قدرت بزرگ یا ابرقدرت دارند و مناطقی که فقط قدرت‎های بزرگ دارند تفکیک قائل شویم.

(۱۴) جهت: کلمه‌ای عربی است که در متون فارسی با حرف‌های اضافه‌ی «از» و «به» به‎معنی «برای» به¬کار رفته است (مانند: به‎جهت حال مادرش هر روز سری به بیمارستان می‎زد» و «این همه نقش می‎زنم از جهت رضای تو»)، ولی تا جای ممکن بهتر است «برای» را به¬جای آن نوشت (مانند: برای رضای خدا).
(۱۵) چنان‌که/ چنان‌چه: چنان‌که، حرف ربط مرکب، نشان‌دهنده‌ی تمثیل و تشبیه است و با «به‎طوری¬که و همان‌طورکه» مترادف است (مانند: تتیس جزیره‎ای است و از خشکی دور است، چنان‎که از بام‎های شهر ساحل را نتوان دید). اما «چنان‎چه» قید تأکید است که معمولاً پس از «اگر» برای تقویت معنی آن می‌آید، ولی امروزه معمولاً «اگر» را حذف می‌کنند و اشکالی ندارد (مانند: (اگر) چنان‎چه راستکار باشی رستگار می‎شوی).
(۱۶) چون… لذا…: «چون» و «لذا» هر دو برای بیان علت به¬کار می‌روند و آوردن چون و لذا یا مرادف‌های لذا (ازاین¬رو، بنابراین، بدین¬جهت، بدین¬سبب و جز این‌ها) با هم درست نیست، بلکه باید یکی از آن‌ها را حذف کرد، یا به‎جای «لذا» و مرادف‌های آن «پس» را آورد:
ننویسید: چون دیر از خواب بیدار شد، لذا/ بنابراین/ بدین جهت/ بدین سبب… نتوانست به‌موقع به فرودگاه برسد.
بنویسید: چون دیر از خواب بیدار شد، نتوانست به‌موقع به فرودگاه برسد.
یا: دیر از خواب بیدار شد، لذا/ بنابراین/ بدین‌جهت/ بدین‌سبب نتوانست به¬موقع به فرودگاه برسد.
چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نباید داد دست (مولوی، مثنوی)
(۱۷) زیرا (که)/ چه: «زیرا» با «که» و بدون آن درست است، و «چه» نیز به همان معنی است؛ با این تفاوت که پس از آن -‌آن‌گونه که در نمونه‌ی زیر آمده‌- نمی‌توان «که» را آورد:
«شاه جمجاه دستی بر جمجمه‌ی بی‌موی خویش بمالید… و جای زخم‌ها را بخارید و با خویش تبسم فرمود، چه که رنج و الم را نیز چون رعایای خویش مقهور ساخته بود» (صادق چوبک، خیمه‌شب‌بازی، داستان «اسائه‌ی ادب»)
(۱۸) علیه/ برعلیه: آوردن حرف «بر» در کنار «علیه» نادرست است و ساژه¬ی «علیه» را باید به¬تنهایی به¬کار برد؛ ضمن این-که به‌جای «برعلیه» یا «علیه» می‌توان حرف¬های «با»، «بر»، «به»، «دربرابر» و مانند این‌ها را به‌کار برد:
مثال۱:
ننویسید: دولت عراق هشت سال برعلیه ایران جنگید.
بنویسید: دولت عراق هشت سال با ایران جنگید.
مثال۲:
ننویسید: مدعیان حکومت علیه حاکم قیام کردند.
بنویسید: مدعیان حکومت بر حاکم قیام کردند.
مثال۳:
ننویسید: حمله‌ی آمریکا علیه یک کشتی ایرانی در خلیج فارس.
بنویسید: حمله‌ی آمریکا به یک کشتی ایرانی در خلیج فارس.
مثال۴:
ننویسید: همگی برعلیه ستم حاکم به قیام برخاستند.
بنویسید: همگی دربرابر ستم حاکم به قیام برخاستند.
(۱۹) فرق داشتن با/ از: در زبان فارسی «فرق داشتن» یا «فرق کردن»، با حرف اضافه‎ی «با» به‎کار می‎رود (برای مثال در: «این بیماری هیچ فرقی با سرخک ندارد/ نمی‎کند») و به‎کار بردن حرف اضافه‎ی «از» با «فرق داشتن» -‌که بر اثر گرته‎برداری از زبان‎های بیگانه وارد زبان فارسی شده است‌- درست نیست، پس:
ننویسید: این بیماری هیچ فرقی از سرخک ندارد.
بنویسید: این بیماری هیچ فرقی با سرخک ندارد.
ولی «فرق کردن» را -‌با معنایی دیگر- می‎توان با حرف اضافه‎ی «از» به‎کار برد. (ن.ک: «فرق کردن با/ فرق کردن از»).
(۲۰) فرق‌کردن با/ از: «فرق کردن با» به‎معنی «فرق داشتن و متفاوت بودن» و مترادف با «فرق داشتن با» است، اما «فرق کردن از» به‎معنی تشخیص دادن یا تمیز دادن چیزی از چیزی است. برای مثال در: «یک روز قاضی صاعد با خود گفت: من امروز این مرد را بیازمایم. بفرمود تا دو برّه‎ی فربه یکسان بیاوردند، چنان¬که از هم فرقی نتوانستی کرد.»
(۲۱) نسبت¬به: کاربرد اصلی «نسبت به» در هنگام مقایسه‌ی دو چیز است (برای مثال او نسبت به هم سن و سالان خود از هوش بیش‌تری برخوردار است)؛ اما در بسیاری موارد، به‎ویژه در ترجمه‎ها، این حرف به‌جای حرف‌های دیگر به‌کار می‌رود؛ درحالی که یا می‎توان حرف اضافه‎ی مناسبی را به‎جای آن نشاند، و یا باید «نسبت» را از آن حذف کرد؛ مانند مثال‎هایی که درپی آمده است:
مثال ۱:
ننویسید: این موضوع باعث می‎شود که آمریکا نتواند علت تنفر بسیاری از مردم جهان نسبت به خود را درک کند.
بنویسید: این موضوع باعث می‎شود که آمریکا نتواند علت تنفر بسیاری از مردم جهان از خود را درک کند.
مثال ۲:
ننویسید: این کشور به‎طور ذاتی نسبت به توافقاتی که دولت را رودرروی جامعه‎ی مدنی قرار می‎دهد از خود مقاومت بیش‎تری نشان می‎دهد.
بنویسید: این کشور به‎طور ذاتی در برابر توافقاتی که دولت را رودرروی جامعه‎ی مدنی قرار می‎دهد از خود مقاومت بیش‎تری نشان می‎دهد.
مثال ۳:
ننویسید: این جنبه از استثناگرایی آمریکا با نگرش‎های اخلاق‎گرا نسبت به جنگ و سیاست خارجی در آمریکا تقویت می‎شود و ضرورت مطرح شدن نظرات موافق و مخالف نسبت به جنگ را در قالب مفاهیم صلیبی و مانوی ایجاد می‎کند.
بنویسید: این جنبه از استثناگرایی آمریکا با نگرش‎های اخلاق‎گرا به جنگ و سیاست خارجی در آمریکا تقویت می‎شود و ضرورت مطرح شدن نظرات موافق و مخالف درباره‎ی جنگ را در قالب مفاهیم صلیبی و مانوی ایجاد می‎کند.
مثال ۴:
ننویسید: دشمنی این کشور نسبت به ژاپن ریشه‎ی تاریخی دارد.
بنویسید: دشمنی این کشور با ژاپن ریشه‎ی تاریخی دارد.
مثال ۵:
ننویسید: نارضایی روسیه نسبت به قدرت امپراتوری ژاپن هر روز بیش‎تر می‎شود.
بنویسید: نارضایی روسیه از قدرت امپراتوری ژاپن هر روز بیش‎تر می‎شود.
مثال ۶:
ننویسید: رویکردهای موجود نسبت به این موضوع ممکن است دستخوش تحول بشود.
بنویسید: رویکردهای موجود به این موضوع ممکن است دستخوش تحول بشود.
(۲۲) و هم‌چنین: در موارد فراوانی نیازی به آوردن حرف ربط مرکب «هم‌چنین» با حرف ربط ساده‌ی «و» نیست و می‌توان «هم‌چنین» را حذف کرد:
مثال ۱:
ننویسید: در چنین فرآیندی شاهد جابه‌جایی رفتار راهبردی آمریکا از فضای پیش‌دستانه به حوزه‌ی بازدارنده و هم‌چنین از الگوی معطوف به یک‌جانبه گرایی به نشانه‌هایی از چند‌جانبه گرایی هستیم.
بنویسید: در چنین فرآیندی شاهد جابه‌جایی رفتار راهبردی آمریکا از فضای پیش‌دستانه به حوزه‌ی بازدارنده، و از الگوی معطوف به یک‌جانبه گرایی، به نشانه‌هایی از چند‌جانبه گرایی هستیم.
مثال ۲:
ننویسید: آنان در این شرایط تلاش می‌کردند اهداف خود را از راه الگوهای مبتنی‌بر موازنه‌¬گرایی و هم‌چنین کناره‌گیری از منازعات بین‌المللی پی‌گیری نمایند.
بنویسید: آنان در این شرایط تلاش می‌کردند اهداف خود را از راه الگوهای مبتنی‌بر موازنه‌¬گرایی و کناره‌گیری از منازعات بین‌المللی پی‌گیری نمایند.
مثال ۳:
ننویسید: از این مقطع به بعد، سیاست خارجی آن کشور به ابزار قدرت نظامی و هم‌چنین نیروهای عملیاتی وابسته شد.
بنویسید: از این مقطع به بعد، سیاست خارجی آن کشور به ابزار قدرت نظامی و نیروهای عملیاتی وابسته شد.