منبع: جمشید سرمستانی، «گزیدهی شیوهنامهی جامع ویرایش و نگارش»، تهران، نشر سرمستان، ۱۳۹۲
فعل بایستن در کتابهای دستور زبان فارسی، بسته به زمان و شخص فعل اصلی، صورتهای گوناگون دارد؛ آنچه درپی میآید نمونهای از قواعد فعل بایستن (باید) در کتاب «دستور زبان فارسی» نوشتهی دکتر خانلری (ص۲۹۳ تا ۳۱۱) است.
آگاهی: بیان این قواعد تنها نمونه¬ای برای آگاهی خوانندگان از قواعد و صورتهای گوناگون فعل بایستن در کتابهای دستور زبان است و از آنجا که بیان آنها برای یادگیری نیست، بهخاطر کوتاهنویسی از آوردن مثالها خودداری شده است.
“در آثار ادبی نظم و نثر از فعل بایستن در زمانهای ماضی و مضارع صیغههای مختلفی آمده است که در ذیل بیان میشود:
بایست: صیغهی غیرشخصی است و لزوم چیزی یا وقوع فعلی را در زمان گذشته بیان میکند.
بایستم، بایستت، بایستش: هرگاه ضرورت اقدام به فعلی برای کسی بیان میشود، فاعل آن فعل نسبت¬ به فعل بایستن مفعول قرار میگیرد؛ یعنی «او را» لازم نیست که چنان کند. در این مورد ضمایر مفعولی «م، ت، ش» به آخر فعل «غیرشخصی» افزوده میشود.
نبایستی: گاهی در مفرد مخاطب بهجای ضمیر مفعولی «ت»، ضمیر فاعلی «ی» میآید.
ببایست: در همان معنی و مورد صیغهی «بایست» بهکار میرود، جز آنکه در این ساخت ظاهراً تأکیدی هست.
ببایستی: همان مفهوم صیغهی «ببایست» را در بردارد، به¬اضافهی بای شرط؛ یعنی بعد از «اگر» و دیگر حروف شرط یا در جواب جملهی شرطی میآید.
بایستی: این صیغه دو مورد استعمال دارد: یکی در معنی استمرار در زمان گذشته، دیگر متضمن مفهوم شرط.
میبایست: لزوم وقوع فعل یا اجزای فعلی را در زمان گذشته با قید استمرار بیان میکند و با معنی نخست صیغهی «بایستی» یکسان است.
میببایست: ظاهراً استمرار و تأکید، هر دو را متضمن است.
بایدم، بایدت، بایدش: صیغهی مضارع فعل بایستن با ضمیر متصل مفعولی بهکار میرود.
بباید: درست همان معانی و موارد استعمال «باید» را دارد، جز اینکه ظاهراً در آن معنی تأکیدی هست.
میباید: موارد استعمال و معانی آن همان است که در صیغهی «باید» هست. «می» معنی استمرار را تصریح میکند.
میبباید: در این صیغه هر دو جزء «می» و «بـ» میآید و ظاهراً معانی استمرار و تأکید را در بردارد.
همیباید: جزء «همی» صورت قدیمتر و اصیلتر جزء «می» است…”
اما باید توجه داشت که:
(۱) بسیاری از این صورتها -¬همانگونه که نویسندهی کتاب «دستور زبان فارسی» نیز بیان کرده است¬- امروزه نه در گفتار و نه در نوشتار کاربرد ندارند و متروک هستند.
(۲) هم یادگیری این صورتها سخت است، و هم بهکار بردن این قواعد، گفتار و نوشتار امروزی را سخت و نامأنوس میکند.
(۳) صورتهای گوناگون باید (باید، بایستی، میبایست، بایست) موجب پدید آمدن خطاهایی در بهکاربردن آنها در جای مناسب و در تشخیص صورت فعل پیرو آنها میشود. برای مثال، گوینده یا نویسنده نمیداند کدام یک از صورتهایی که درپی میآید درست است و بهکار بردن هر یک از جملههای بعد، از او دور از انتظار نیست:
هنگامیکه باید به مدرسه میرفتم نرفتم.
هنگامیکه بایستی به مدرسه میرفتم نرفتم.
هنگامیکه بایستی به مدرسه بروم نرفتم.
هنگامیکه بایست به مدرسه میرفتم نرفتم.
هنگامیکه بایست به مدرسه بروم نرفتم.
هنگامیکه میبایست به مدرسه بروم نرفتم.
(۴) البته نباید از نظر دور داشت که درک متون کهن نظم و نثر فارسی تنها با درک این صورتها ممکن است. پس نویسنده، کارآیی قواعد پیشگفته را تنها در درک مفهوم متون کهن میداند نه در فارسی امروزی.
بنابر آنچه گفته شد، این شیوهنامه برای پرهیز از مشکلات پیشگفته و برای آسانی یادگیری قواعد این فعل، صورتهای فعل کمکی «بایستن» (باید) و فعل پیرو آن (فعل اصلی جمله) را تنها در قالب مثال و شرحی که درپی میآید نوشته است. گفتنی است که برای آسانی کار مترجمان و ویراستارانِ نوشتههای ترجمه شده، این قواعد منطبق با زمانهای زبان انگلیسی -¬که در هر دو زبان فارسی و انگیسی کاربرد دارند- نوشته شده است:
زمان حال ساده: باید کتاب بخرد. (مضارع)
زمان آیندهی ساده: سه ماه دیگر باید این کتاب را بخرد. (مستقبل)
زمان حال استمراری: اکنون باید در حال خریدن کتاب باشد.
زمان آیندهی استمراری: فردا از ساعت نُه تا یازده باید در حال خریدن کتاب باشد.
زمان گذشتهی ساده: دیروز باید این کتاب را میخرید.
زمان گذشتهی استمراری: دیروز بین ساعت نُه تا یازده باید در حال خریدن کتاب میبود، ولی این وقت را به کارهای دیگر پرداخت.
زمان حال کامل (ماضی نقلی): باید تا حالا کتابها را خریده باشد.
زمان حال کامل استمراری: باید تا حالا مشغول خریدن کتاب بوده باشد.
زمان گذشتهی دور (ماضی بعید): در زبان فارسی، فعل بایستن و فعل پیرو آن در این زمان بهکار نمیرود.
آنگونه که در مثالهای پیش نشان داده شده است: فعل بایستن -¬مانند شاید- در همهی زمانها تنها با یک صورت (صورت «باید») میآید و آنچه بسته به زمان فعل دارای صورتهای گوناگون است، فعل پیرو آن (فعل اصلی جمله) میباشد.
اکنون، طبق قاعدهی کلی پیشگفته، میتوان سنجید که چه صورتهایی از فعل بایستن درست، و چه صورتهایی از آن نادرست است:
مثال ۱:
ننویسید: این اتحاد شوروی بود که آمریکا، هم میبایست نگران آن باشد و هم بهعنوان تنها قدرت همتراز خود بایستی با آن برخورد کند.
بنویسید: این اتحاد شوروی بود که آمریکا، هم باید نگران آن میبود و هم بهعنوان تنها قدرت همتراز خود باید با آن برخورد میکرد.
مثال ۲:
ننوسید: جنگ عقیدتی خواهناخواه میبایست برای حمایت از متحدان مسلمان در جنگ علیه افراطگرایی برپا میشد.
بنویسید: جنگ عقیدتی خواهناخواه باید برای حمایت از متحدان مسلمان در جنگ علیه افراطگرایی برپا میشد.
مثال ۳:
ننویسید: در ۹ ژوئن ۱۹۹۹ درپی حملات هوایی ۷۷ روزهی ناتو، جمهوری فدرال یوگوسلاوی و ناتو یک موافقتنامهی نظامی امضا کردند که طبق آن ارتش یوگوسلاوی و نیروهای پلیس آن میبایست فوراً کوزوو را ترک کنند.
بنویسید: در ۹ ژوئن ۱۹۹۹ درپی حملات هوایی ۷۷ روزهی ناتو، جمهوری فدرال یوگوسلاوی و ناتو یک موافقتنامهی نظامی امضا کردند که طبق آن ارتش یوگوسلاوی و نیروهای پلیس آن باید فوراً کوزوو را ترک میکردند.
مثال ۴:
ننویسید: در صورتیکه کابینهی بوش بایستی این اهداف را پیگیری کند، میبایست در نظر داشته باشد که…
بنویسید: در صورتیکه کابینهی بوش باید این اهداف را پیگیری کند، باید در نظر داشته باشد که…