منبع: جمشید سرمستانی، گزیدهی شیوهنامهی جامع ویرایش و نگارش، تهران، نشر سرمستان، ۱۳۹۰٫
۱ـ همخوانی صفت و موصوف
(۱) در زبان عربی صفت با موصوف خود همخوانی دارد؛ یعنی هرگاه موصوف، مؤنث یا جمع غیرجاندار باشد، صفت آن «ه/ه»ی تأنیث میگیرد.
(۲) ولی در زبان فارسی بهجز در اصطلاحات جا افتادهی عربی و فارسی، به¬ویژه هنگامی که موصوف آنها فارسی باشد، نباید این قاعده را رعایت کرد؛ زیرا در فارسی نه «مذکر و مؤنث» و نه چنین قاعدهای داریم؛ پس:
مثال ۱:
ننویسید: قوانین مدونه، متون قدیمه، تعلیمات عالیه، طبقهی ممتازه، والدهی محترمه و… .
بنویسید: قانونهای مدون، متنهای قدیم، تعلیمات عالی، طبقهی ممتاز، والدهی محترم و… .
مثال ۲:
ننویسید: نامهی شریفه، نامهی مورخهی، کمیسیون متشکله، پروندهی مختومه، بدهیهای معوقه، بانوی محترمه و… .
بنویسید: نامهی شریف، نامهی مورخ، کمیسیون متشکل، پروندهی مختوم، بدهیهای معوق، بانوی محترم و… .
برخی از اصطلاحات جاافتادهی عربی و فارسی که صفت و موصوف در آنها با یکدیگر همخوان هستند، درپی آمدهاند:
هیأت تحریریه، هیأت منصفه، هیأت حاکمه، وسایط نقلیه، اعمال شاقّه، احترامات فائقه، امور خارجه، روابط حسنه، صفات رذیله، ارواح خبیثه، شجرهی طیبه، قوهی ادراکه، قضیهی موجبه، قضیهی سالبه، قوهی مقننه، قوهی مجریه، قوهی قضائیه، مکهی معظمه، مدینهی منوره و…
سرکار علّیه، زن سلیطه، کاغذ باطله، نامههای وارده، و…
۲ـ به¬کار بردن درست صفت با مضاف و مضافالیه
(۱) هرگاه موصوف، «مضاف و مضافالیه» باشد، صفت در کنار کلمهای میآید که به آن تعلق دارد.
مثال ۱:
ننویسید: شیر گاو تازه؛ زیرا صفت تازه بودن را به گاو نسبت میدهد، نه به شیر.
بنویسید: شیر تازهی گاو.
مثال ۲:
ننویسید: مهندسی زلزلهی کاربردی.
بنویسید: مهندسی کاربردی زلزله.
مثال ۳:
ننویسید: کنفرانس دولتهای خلیج عرب.
بنویسید: کنفرانس دولتهای عرب خلیج ]فارس[.
گاهی جای صفت به معنی مورد نظر بستگی دارد:
مثال ۱:
هیأت پخش گزارشهای دولتی؛ یعنی هیأتی که گزارشهای دولتی را پخش میکند.
هیأت دولتی پخش گزارشها؛ یعنی هیأتی دولتی که گزارشها را پخش میکند.
مثال ۲:
طرف¬دار جدی دموکراسی؛ یعنی کسی که بهطور جدی طرف¬دار دموکراسی است.
طرف¬دار دموکراسی جدی؛ یعنی کسی که طرف¬دار دموکراسی جدی (یا واقعی) است.
(۲) گاهی نیز فرق نمیکند که صفت در کجا گذاشته شود؛ مانند: «کانالهای آبرسانی دیگر» یا «کانالهای دیگر آبرسانی».
۳ـ درست نویسی «ی»ی نکره یا وحدت در صفت و موصوف
«ی»ی نکره یا وحدت میتواند پس از «موصوف» یا «صفت» قرار گیرد.
(۱) هنگامیکه صفت و موصوف دارای پس¬ساژه باشند، «ی» پس از صفت میآید؛ ولی هنگامیکه دارای پس¬ساژه نباشند، «ی» پس از موصوف میآید:
مثال ۱:
ممکن است قدرتهای بزرگ به مشکل درازمدتی تبدیل شوند که چارهای فرامنطقهای بطلبد. («ی»ی نکره یا وحدت پس از صفت)
ممکن است قدرتهای بزرگ به مشکلی درازمدت تبدیل شوند.
مثال ۲:
مجموع این شرایط، زمینه را برای پذیرش اسلام بهعنوان راهحل جدیدی برای برونرفت از وضعیت نامطلوب فراهم کرد. («ی» پس از صفت)
با پدید آمدن این شرایط، زمینه برای پذیرش اسلام بهعنوان راهحل جدیدی برای نجات جامعه فراهم شد. («ی» پس از صفت)
مجموع این شرایط، زمینه را برای پذیرش اسلام بهعنوان راهحلی جدید فراهم کرد. («ی» پس از موصوف)
مثال ۳:
آنها گاو شیردهی داشتند که روزی یک سطل شیر میداد. («ی» پس از صفت)
آنها گاوی شیرده داشتند. («ی» پس از موصوف)
(۲) هرگاه پیش¬ساژههایی مانند «هر، هیچ، چنین، چنان» پیش از موصوف و صفت بیایند، «ی» پس از صفت میآید:
مثال ۱: هر اقدام نسنجیدهای ممکن است کار را دشوارتر کند.
مثال ۲: هیچ گزارش موثقی ارائه نشد.
مثال ۳: چنین جهان ناآرامی نتیجهی فزونطلبیهای آنان است.
(۳) گاهی نیز «ی» بدون هیچ یک از علتهای پیشگفته پس از صفت میآید:
مثال ۱: کتاب خوبی خریدهام.
مثال ۲: سال خشکی در پیش است.
(۴) ولی هرگاه صفت، خود «ی»ی نسبت داشته باشد، «ی»ی نکره یا وحدت تنها پس از موصوف میآید:
مثال ۱: این مسأله در درازمدت به مشکلی اساسی تبدیل خواهد شد که…..
مثال ۲: ممکن بود جنگ آنها به جنگی هستهای تبدیل شود که جهان را به نابودی بکشاند.
مثال ۳: این راهکار، راهکاری کاربردی است که میتوان آن را به موارد مشابه تعمیم داد.
مثال ۴: این کشور همواره درپی دوری از پر کردن شکافی امنیتی بوده که به ناگزیر پس از مداخله ظهور میکند. («ی» پس از موصوف)