منبع: جمشید سرمستانی، قواعد جامع املای فارسی، تهران، نشر سرمستان، ۱۳۹۰
برخی واژهها (ی فارسی و غیرفارسی) در زبان فارسی با دو یا چند صورت (املا) نوشته میشوند که همگی هممعنی و درست هستند، ولی طبق «اصل یکدستی» (اصل ششم ویرایش) برای نوشتن واژههای دارای دو یا چند املا، تنها باید یک املا را برگزید تا از پراکندگی در نوشتن واژهها جلوگیری شود.
شیوهٔ املای برگزیدهٔ واژههای دو/ چنداملایی از قواعدی که درپی میآید، پیروی میکند:
(۱) هرگاه تفاوت دو حرف همآوا (مانند «ط» و «ت») در یک واژه، تفاوت معنایی پدید آورد، واژه را با حرفی مینویسیم که معنی مورد نظر را برساند. برای مثال، برای رساندن معنی «تندباد»، واژهی عربی «طوفان»، و برای رساندن معنی «توفنده»، واژهی فارسی «توفان» را مینویسیم.
(۲) از میان صورتهای املایی گوناگون یک واژه که در زبان فارسی تلفظهای گوناگون نیز دارند، صورتی را برمیگزینیم که تلفظ آن در زبان فارسی معیار رایجتر باشد. برای مثال، از میان صورتهای «کلاژ»، «کلاج» و «کلاچ»، صورت «کلاج» را به این علت که تلفظ آن رواج بیشتری دارد، برمیگزینیم.
(۳) از میان صورتهای املایی «و» دار و بدون «و» یک واژه که تلفظ یکسان دارند (مانند «آخور» و «آخر»)، صورتی را برمیگزینیم که بدون حرکتگذاری، به تلفظ آن واژه نزدیکتر باشد. برای مثال، از میان صورتهای «آخر/ آخور» و «خرجین/ خورجین»، صورتهای «آخور» و «خورجین» را به این علت برمیگزینیم که بدون نیاز به حرکتگذاری، به تلفظ این واژهها نزدیکترند. (اگر برای «آخُر» حرکت نگذاریم، ممکن است با آخَر یا آخِر خوانده شود، ولی آخور درست خوانده میشود.)
(۴) از میان صورتهای املایی یک واژه که یک صورت، حرف قوسدار داشته باشد و صورت یا صورتهای دیگر، نداشته باشند، اگر تفاوت حرف، تفاوت معنایی پدید نیاورد، صورتی را برمیگزینیم که حرف قوسدار نداشته باشد. برای مثال، از میان صورتهای «امپراطور/ امپراتور»، «قفس/ قفص» و «انتر/ عنتر»، صورتهای «امپراتور»، «قفس» و «انتر» را به این علت برمیگزینیم که حرفهای «ت»، «س» و «ا» ـ برخلاف حرفهای «ط»، «ص» و «ع» ـ جزو حرفهای قوسدار نیستند.
(۴. ۱) مگر هنگامی که اصل آن واژه عربی باشد. مثلاً از میان صورتهای «ختمی/ خطمی» صورت «خطمی» را به این علت برمیگزینیم که اصل آن در عربی اینگونه نوشته میشود.
(۵) از میان صورتهای املایی یک واژه که یکی کمشده و دیگری کامل است، صورت کامل را برمیگزینیم. برای مثال، از میان صورتهای «چارچوب/ چهارچوب»، «خشنود/ خوشنود» و «گهربار/ گوهربار» صورت دوم را برمیگزینیم.
(۶) هرگاه دو حرف همآوای «غ» و «ق»، در یک واژه، دو صورت املایی گوناگون پدید آورند، اگر تفاوت حرف، تفاوت معنایی پدید نیاورد، آن واژه را با حرف «ق» می-نویسیم؛ حتی اگر در واژهنامهها با «غ» آمده باشد. برای مثال، از میان صورتهای «قلک» و «غلک»، صورت «قلک» را برمیگزینیم.
(۷) هرگاه آوای «الف» در واژهای با صورتهای املایی «وا» و «ا» نوشته شود، صورت «ا» را برمیگزینیم برای مثال، از میان صورتهای «خواف/ خاف» صورت «خاف» را برمیگزینیم.
در «فهرست واژههای دو/ چنداملایی» واژههای دارای دو یا چند املا، و صورت املایی برگزیده یا درست آنها آمده است. نویسنده، «املای برگزیده» ی این واژهها را برپایهی قواعد پیشگفته، و «املای درست» آنها را برپایهٔ معنی مورد نظر نوشته است.
فهرست واژههای دو/ چند املایی
صورتهای املایی صورت درست یا برگزیده
آخُر/ آخور آخور
آذوقه/ آزوقه آذوقه
آغاجری/آقاجری آغاجری
آغاخان/ آقاخان آقاخان
آفریقا/ افریقا آفریقا
آلاداغ/ آلاداق آلاداغ
اتاق/ اطاق اتاق
اَترار/ اطرار اترار
اُتراق/ اطراق اُتراق
اتریش/ اطریش اتریش
اتو/ اطو اتو
اختاپوس/ اختاپوث اختاپوس
ارک/ ارگ ارگ
اریب/ ؤریب اریب
استانبول/ اسلامبول استانبول
استخر/اصطخر/اسطخر استخر
استوانه/ اسطوانه استوانه
استهبان/اسطهبان/ اصطهبان استهبان
اسطبل/ اصطبل اسطبل
اسطرلاب/ اصطرلاب اسطرلاب
افسنتین/ افسنطین افسنتین
اَلَم شنگه/ عَلَم شنگه اَلَم شنگه
امپراتریس/ امپراطریس امپراتریس
امپراتور/ امپراطور امپراتور
انتر/ عنتر انتر
ایتالیا/ ایطالیا ایتالیا
ایذه/ ایزه ایذه
باباغورری/ باباقوری باباقوری
باتری/ باطری باتری
باتلاق/ باطلاق باتلاق
باتوم/ باطوم/ باتون باتوم
باجناغ/ باجناق باجناق
بادنجان/ بادمجان بادنجان
بحبوحه/ بهبوهه بهبوهه
بُختنصَّر/ بُختُ النصَّر/ بُختُ نصَر بُختُ نصَر
برهه/ برحه برهه
بغچه/بقچه بقچه
بلغور/ بلقور بلقور
بلیت/ بلیط بلیت
بوذرجمهر/ بوزرجمهر بوزرجمهر
پاتوق/ پاتوغ پاتوق
پتر کبیر/ پطر کبیر پتر کبیر
پترزبورگ/ پطرزبورگ پترزبورگ
پزشک/ پزشگ پزشک
پشکل/ پشگل پشکل
تائیس/ طائیس تائیس
تارم/ طارم تارم
تاق/ طاق تاق
تاقدیس/ طاقدیس تاقدیس
تالار/ طالار تالار
تالش/ طالش تالش
تایباد/ طایباد تایباد
تایر/ طایر تایر
تبرخون/ طبرخون تبرخون
تبرزد/ طبرزد تبرزد
تبرزین/ طبرزین تبرزین
تَبَرَک/ طَبَرک تَبَرک
تپانچه/ طپانچه تپانچه
تپور/ طپور تپور
تپیدن/ طپیدن تپیدن
تُتماج/ ططماج تُتماج
تخار/ طخار تخار
تخارستان/ طخارستان تخارستان
ترابلس/ طرابلس ترابلس
تراز/ طراز تراز
ترخون/ طرخون ترخون
ترشیز/ طرشیز ترشیز
ترق و توروق/ تاراغ و توروغ ترق و توروق
ترقبه/ طرقبه ترقبه
ترقّه/ طرقّه ترقّه
تسوج/ طسوج تسوج
تشک/ توشک/ دشک/ دوشک توشک
تغار/ طغار تغار
تمشک/ تمشگ تمشک
تنبور/ طنبور تنبور
توالش/ طوالش توالش
توبیقا/ طوبیقا توبیقا
توتیا/ طوطیا توتیا
توس/طوس توس
تهران/ طهران تهران
تهماسب/ طهماسب تهماسب
تهمورث/ طهمورث تهمورث
تیسفون/ طیسفون تیسفون
جابلسا/ جابلصا جابلسا
جغّه/ جقّه جقّه
جهاز/ جهیز/ جهیزیه/ جهازیه جهاز
چارق/ چارغ چارق
چای/ چایی چای
چغندر/ چقندر چقندر
چلغوز/ چلقوز چلقوز
حوله/ هوله حوله
ختا/ خطا ختا
ختای/ خطای ختای
ختمی/ خطمی خطمی
خُرجین/ خورجین خورجین
خردسال/ خوردسال خردسال
خشنود/ خوشنود خوشنود
خواف/ خاف خاف
دکترا/ دکتری (با صدای «ی») دکتری
دُگمه/ دُکمه/ تُکمه دُکمه
دوقلو/ دوغلو دوقلو
ذرت/ زرت ذرت
ذوذنقه/ ذوزنقه ذوزنقه
رتیل/ رطیل/ رطیلاء رتیل
رشک/ رشگ رشک
زرشک/ زرشگ زرشک
زغال/ ذغال زغال
زکام/ ذکام زکام (درست
زنُن/ ذنن زنن
ساروج/ صاروج ساروج
ساوجبلاغ/ ساوجبلاق ساوجبلاق
ستبر/ سطبر ستبر
سرشک/ سرشگ سرشک
سرمه/ سورمه سورمه
سُغد/ صُغد سُغد
سفلیس/ سفیلیس/ سیفیلیس/ سیفلیس سفلیس
سقلاب/صقلاب سقلاب
سوغات/ سوقات سوقات
سوک/ سوگ سوگ
سیگار/ سیگارت سیگار
شاغول/ شاقول شاقول
شالُده/ شالوده شالوده
شبورغان/ شبورقان شبورقان
شرایین/ شرائین شرایین
شوید/ شبت شوید
شیخونت/ شیخونیّت شیخونیّت
عسکر/ عسگر عسکر
عیسو/عیصو عیسو
غدّاره/ قدّراه قداره
غدغن/ قدقن قدقن
غلتک/ غلطک غلتک
غلتیدن / غلطیدن غلتیدن
غلیان/ قلیان غلیان
غورباغه/ قورباقه قورباغه/ غورباقه قورباقه
فرغون/ فرغان/ فرقان فرغون
فطیر/ فتیر فطیر
قاتی/ قاطی قاتی
قاروقور/ غاروغور قاروقور
قباد/ غباد قباد
قُدقُد/ غُدغُد قُدقُد
قراقروت/ قراقروط قراقروت
قرتی/ غرتی قرتی
قرشمال/ غرشمال قرشمال
قُرُق/ غُرُق قُرُق
قَرلغِ/ قَرلق قَرلقِ
قرمه/ غرمه/ قورمه/ غورمه قورمه
قروش/ غروش قروش
قره آغاج/ قره آقاج قره آغاج
قَزقان/ قَزغان قَزقان
قشقرق/ غشغرق قشقرق
قشلاق/ قشلاغ قشلاق
قفس/ قفص قفس
قُلُپ/ غُلُپ قُلپ
قلک/ غلک قلک
قلنبه/ غلنبه قلنبه
قورت/ غورت قورت
قوطی/ قوتی قوتی
قِیقاج/ غیقاج قِیقاج
قِیماق/ قِیماغ قِیماق
کشک/ کشگ کشک
کشکول/ کشگول کشکول
کلیسا/ کلیسیا کلیسا
کوشک/ کوشگ کوشک
کیقباد/ کیغباد کیقباد
گنجشک/ گنجشگ گنجشک
لاتاری/ لاطاری لاتاری
لحیم/ لهیم لحیم
لشکر/ لشگر لشکر
لَقلَق/ لَغلَغ لَقلَق
لق/ لغ لق
لقولوق/ لغولوغ لقولوق
لقوه/ لغوه لقوه
لوت/ لوط (قوم) لوط
لوت/ لوط (کویر) لوت
لوطی/ لوتی لوتی
لولو خورخوره/ لولو خُرخُره لولو خورخوره
مالیخولیا/ مالخولیا/ مالنخولیا مالیخولیا
مرحم/ مرهم مرهم
مرداد/ امرداد مرداد
مستغلّات/ مستقلّات مستقلات
مشکل/ مشگل مشکل
مُشکین / مشگین مُشکین
ملات/ ملاط ملات
ملغمه/ ملقمه ملغمه
مهمان/ میهمان میهمان
میلیار/ ملیارد میلیارد
میلیون/ ملیون میلیون
ناسور/ ناصور ناسور
نسطوری/ نستوری نستوری
نعنا/ نعناء/ نعناع نعناع
نفت/ نفط نفت
نفتالین/ نفطالین نفتالین
نِقنِق/ نِغنِغ نِقنِق
ورغُلمبیدن/ ورقلمبیدن ورقلمبیدن
وَقوَق/ وَغوَغ وَقوَق
وهله/ وحله وهله
هجده/ هیجده/ هژده هیژده هجده
هرس کردن/ حرس کردن هرس کردن
هَلیم/ حلیم (غذا) حلیم
هِلیم/ حلیم (گاز) هلیم
هیز/ حیز هیز
هیضه/ حیضه هیضه
یاتاقان/ یاطاقان یاتاقان
یالقوز/ یالغوز یالقوز
یُرقه/ یُرغه یُرقه
یُغور/ یُقور یُقور
یقه/ یخه یقه